تمام ترس مادر من از آبرويش شنيدن صداهاي دعواهايمان توسط همسايه ي مان است

در حالي كه ذهن كوچك همسايه ي ما در گير اين است كه در دوره ي فردا چه لباسي بپوشد ..

و من در گوشه ي اتاقم به فكر اين هستم كه چگونه از اين كوره اي كه خود روشن كرده ام پخته بيرون آيم

و برايم مهم نيست كه آبرو برود

يعني آبرو را در اين نميبينم

از نظر نسل هاي گذشته ،نسل امروز بي آبرو هستند

وقتي نگاه ها عوض مي شوند ،عقايد تغيير ميكنند و اين جز تغيير ناپذير گذر زمان است .

اگر آبرو در گروي گوش همسايه ي كوته ذهن ماست

همان بهتر كه بريزد

{-39-}
6 امتیاز + / 0 امتیاز - 1393/03/09 - 12:15